بند 1:
تا الان کلانتری بودم ...
انقدر رفتم و اومدم که از آشخور گرفته تا اون بالا مالاها منو رو زود میشناسن و از روند کار ازم میپرسن ....
مرده شور بعضی از آدما رو ببرن که اندازه مغز سوسک هم شعور وعقل ندارن ...
بی شرف عقده معذرت خواهی داشت ....
کل ملت تو کلانتری ازش معذرت خواهی کردن الا من ...
تنها کاری که من کردم اونم با زور یه پسره رفتم جلو و بهش دست دادم ...
(حالا ملت برای ما کاسه داغتر از آش شدن )
حالشو جا میارم ...
یه روغن ترمز علاج کار ماشینشه ...
اما طبق معمول حتی ماشینشم لیاقت روغن رو نداره که درست حسابی رنگش ور بیاد....
انتقام انتقام انتقام
بند 2 :
تو اون هیری ویری همون پسره که من رو با زور انداخت بغله اون یارو گیر داده بود ....
کلی بهم اشاره کرد که برم بیرون تا باهم صحبت کنیم ...
بجای اینکه بره دنبال پرونده اش ، دنبال مخ ما کرده بود ...
هی بگی نگی خوشگل بود ، اگه حال داشتم باهاش یه تریپ میومدم ...
بند 3 :
با اونکه 2 روز پیش زیرش بودم ، بازم تو کفم ....
نه اینکه خوره باشم هااااا نه ، یه جورایی عادت کردم ....
یعنی بیشتر از اینکه یکی رو بذارم تو خماری و بعد از 2 ساعت که از شدت سر درد داره منفجر میشه تخلیه کنم حال میکنم ....
همین که عینه سگ برام دم تکون میدن کلی فاز میترکونه ...
بابا وبلاگت باحاله
نه خوشم اومد ازت
حالا تیکه میکه هستی اینجوری تو کفتن یا نه؟!!
به منم سر بزن
حالا تیکه میکه هستی اینجوری تو کفتن یا نه؟!!
====
انگار نه انگار ...
تو خباثت کم اوردی بگو من بیام بتوپم ..
ادامه بده اینا رو که می خونم ارامش نسبی بهم دست میده