توهمات پلیده ....

افکار ملانکولی و جرقه ای که فقط مخصوص مخ ِ خودمه و یه جورایی ابراز اعتراض به بشوک هست ، پس کسی به خودش نگیره ......

توهمات پلیده ....

افکار ملانکولی و جرقه ای که فقط مخصوص مخ ِ خودمه و یه جورایی ابراز اعتراض به بشوک هست ، پس کسی به خودش نگیره ......

۵۸


دیشب مادر یکی ازدوستای دوسته دختر خاله ی دوستم!(لوول) رفت ( حالا کجاش بماند- هه هه هه-)

- خجالت بکش پلیده ، اصلا موقعیت شناس نیستیاا-

یه روز تفلد یه روز مرگ ... خیلی جالبه ها

.

.

تا حالا انقدر درموردش فکر نکرده بودم ، چرا ماها فکر میکنیم که مرگ فقط برای همسایه مونه نه خودمون؟

امروز ظهری خاکسپاری بهشت زهرا رفته بودیم ، تمام بدنم به لرزه افتاده بود ( شاید بخاطر ویبره گوشی بوده -لووول-)( وجدان ممل کینگ کنگ! : هااااان ای پلیده باز تو مسخره شدی؟)

- آخه من موبایلم کجا بوده که ویبره هم داشته باشه خوش به حال ممل که از هر چیز یه عالمه داره-

تو غسالخونه(!) رفتید ؟ تمام بدن آدم سست میشه ، مردن به سن نیست ، من همیشه فکر میکردم وقتی آدم پیر میشه میمیره اما اونجا .... ( عجب کوته مغزی بودمااا)

برای اولین بار ترسیدم خیلی هم ترسیدم ، خودم رو گذاشتم جای اونا واااااااااااای خدای من

بدترین صحنه اون موقع بود که گذاشتنش توی قبر ، تو اون چاله های عمییییق ، من که نزدیک بود سکته بزنم

من خیلی از مرگ میترسم خیلی زیاد .....

.

.

.

اما حالا چی؟؟؟

وقتی میگم همه ی ما سیب زمینی هستیم هی بگید نه

انگار نه انگار همین صبح تو جو مرگ و جسد وقبر بودیم

کلی قول و قسم که ای خدا من از این به بعد خوب میشم

دیگه کسی رو اذیت نمیکنم

دیگه حرفای بد نمیزنم

دیگه کارای بد نمیکنم

دیگه کسی رو مسخره نمیکنم

دیگه دیگه دیگه

حالا دیگه هیچی حالیم نیست

بیخیال کی به کیه اینجا هرکی به هرکیه

اینجا قانون جنگل حرف اول رو میزنه

اینجا برای اینکه کم نیاری باید کثیف باشی

اینجا اگه بخوای تیکه پاره نشی باید گرگ باشی

حالا با این وضعیت کی میاد کارای خوب خوب کنه؟

اوووووووووووه این قول ها شکسته شد تا زمانی که یکی دیگه بره زیر خاک

شاید نفر بعدی من باشم اما دیگه اون موقع کار از کار گذشته و اونموقع است که یکی دیگه شایدم تو، داری با خدا قول وقرار میذاری .....

.

.

واقعا خاک بر سر کاهو کنم با این اخلاقای بادیمون! (هاااان؟ چی گفتم؟)

.

.

راستی دیشب به من کلی خوش گذشت انقدر زیاد که از ذوقم خوابم نمیرفت

البته امروز خیلی قشنگ از همه جامون درومد

نظرات 22 + ارسال نظر
امیر شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 08:02 ب.ظ http://amir-perspolisi.blogsky.com

سلام
وبلاگ جالبی داری
گفتم حالا که خوشم اومده یک نظر ناقابل کمترین کاریه که می تونم بکنم
اگه دوست داشتی یه سری به من بزن
واگر از وبلاگم خوشت اومد بیا به هم لینک بدیم
موفق وسربلند باشید

موش منحرف شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 08:09 ب.ظ

سلام....
چطوری شیطون...
تو اخرش منو گول میزنی ......
منم اخرش گول تو رو میخورم....

علی شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:21 ب.ظ http://redemption-in-hell.persianblog.com/

سلام خوبی
بعضی موقع ها میگم کاشکی زود تر بمیرم
ولی بعدش که به مرگ وتنهایی بعدش فکر میکنم
صد هزار بار خدارو شکر میکنم که نمردم

زرتشت شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:44 ب.ظ

مراسمه خاک سپاری واقعاااااااااااااااااا وحشتناکهههههههه

من خودم و مسعود یکشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 12:16 ق.ظ http://3tadoost.blogsky.com


بالاخره باید یه جاهایی باشه که آدمو حتی شده واسه چند لحظه متحول کنه !

سامناک یکشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 02:19 ق.ظ http:///www.oghianos.blogspot.com/

سلام
امیدوارم که خوب باشید.
واقعا وبلاگ زیبا و پرباری دارید.
موفق باشید

علی یکشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 04:54 ق.ظ http://robinhood-faghatman.blogfa.com

سلام
پلیده واقعا رفتی سر خاک؟
بابا بیخیال بعضی چیزا ترسناکن باید بیخیالش بود
راستی پسر و دختر قصه ما زن و شوهر بودن

بهزاد یکشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:16 ق.ظ

سلام
خودت خوبی؟
متاسفم و تسلیت میگم
البته اگه به تو ربطی داشته باشه (چشمک)
یکی از خصلتهای آدم همین فراموشکاریه
زیاد نگران نباش
اما خوب به آینده ات فکر کن
مواظب خودت باش
بای

ژ یگولو یکشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:35 ق.ظ http://www.zhigulu.blogsky.com

سلام...
میگم خدا اگه میدونست چه چیزایی خلق کرده و اسمشونم ادمه مثلا هرگز جانشین اون رو زمینمون نمیکرد...فکر کنم خودشم فهمیدم اشتباه کرده ...دی:

خدا مرگ و میر گذاشته که هرکی رفت یه چندتایی برن سر خاک و یخورده به مخشون فشار بیارن فکر کنن که شاید تا حتی چند لحظه دیگه نوبت خودشونه ولی دریغ از یه مثقال فکر...

شاید مثلا تا همونجا و تو همون جو هستیم فکر کنیم و ادم باشیم ولی همین که از جو خارج شدیم میشیم همون ......بودیم...هه ههه...

بیخیال...چه کنیم دست خودمون که نیست... تو میگی هست؟؟؟

ببینم گرفتاریه پیش بینی نشدت همین بود که اینجا گفتی؟

میترا دوشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:34 ق.ظ

سلاک گلم
خوبی؟
نیستی؟
کجایی؟

ممل کینگ کنگ دوشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 03:53 ب.ظ

از جمادی مردم و نامی شدم
وز نما مردم به حیوان سر زدم
مردم از حیوانی و آدم شدم
پس چه ترسم کی زمردن کم شدم
حمله دیگر بمیرم از بشر
تا بر آرم از ملائک بال و پر
بار دیگر از ملک قربان شوم
آنچه اندر،وهم ناید آن شوم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
... هان ... اهن ... چیه ؟
همش باید درباره زیر کمر صحبت کنم ؟
زیر ناف ؟
پلییید جووون ، ماها چه خوب و چه بد بالاخره باید سقط بشیم
پس چه بهتر که آدمای خوبی باشیم ( جان ان )
من که تصمیم گرفتم آدم بشم
منتها اولش باید یه وبلاگ سکسی راه بندازم ، یه اساسی با لیلا (( الهی بلاش بخوره توفرق ملاجم )) قولونج شکنون داشته باشم
بعدشم توبه

توبه کردم که دگر می نخورم
به جز از امشب و فردا شب
... و شب های دگر

علی سه‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 01:36 ق.ظ http://robinhood-faghatman.blogfa.com

سلام خوبی
کجایی
غایبیاتو رد کردما
نکنه جو قبرسون گرفتدت راستشو بگوووووووووووو
هاهاها

بهمن سه‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 03:51 ق.ظ http://www.loverfrogs.persianblog.com/

سلام
خوبی دختر؟
شاید هرکی دیگه بود واسش قیافه می گرفتم که آره من از مردن نمیترسم.
ولی تو که غریبه نیستی. میترسم ولی چه میشه کرد
زیاد بهش فکر نکن ؛ زندگی قشنگه.

بهزاد سه‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 01:03 ب.ظ

سلام خانوم
کجای بابا تنبل خانوم
نمیخوای آپ کنی؟

اوشگول سه‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 03:39 ب.ظ http://oshgool.blogsky.com

سلام خوبی گفتی اون مطلبم فاز نمیداد و بدرد نخور بود این مطلبمم به خاطر تو علمی نوشتم.

afshinpars7 سه‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:16 ب.ظ http://afshinpars7.blogsky.com

درود بر تو. شاید یه روز پایان نامه ی لیسانسم رو که یه گزارش درباره ی مردشور و شغل مرده شوری بود رو نوشتم. اون سالها بهترین پایان نامه شناخته شدو دریافت جایزه از ...
بگذریم. بدنم تو تمرین آسیب دیده...

am سه‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:57 ب.ظ http://http:/

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
خوبی خانمی؟

ممل کینگ کنگ چهارشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 12:26 ب.ظ


کجایی ؟
نکنه دیر جنبیدم ، رفتی شوهر کردی ؟!

پی نوشته جات : ؟‌ ؟ ؟

ممل کینگ کنگ چهارشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 01:53 ب.ظ

خدا وکیلی
کس ( به فتح کاف) نخارد ژشت من جز ناخن انگشت من

سقراط تو یه کتابی گفته
گوشت ک ... ی ... ر خودتونو بخورید ولی هیچ وقت رو نندازید .
هرجوری باشه تا هفته دیگه این هاستو ردیف میکنم و بعد از ماه رمضون وبلاگ سکسی رو راه می ندازم
میگید نه نگاه کنید
یه کاری بکووونم که کنتر وبلاگ بترکه
( حالا رو این جمله منفی برداشت بکوووووونید )
اسااااااسی برداشتتتت بکوووووونیدددددددددد

کسخله مالیاتی چهارشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 04:58 ب.ظ http://koskhole.blogsky.com

چرندیات جدید ثبت شد ، جهت مطالعه جماعت بلاگ نویس

http://koskhole.blogsky.com
mrkoskhole@yahoo.com

جالب ناک شده ، هر روز مینوشتی ، احتمالاً تاثیر اون مرگ هستش ، نکنه رفتی تو غسال خونه و شستن میتو نگاه کردی

ممل کینگ کنگ چهارشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:26 ب.ظ

http://polarproxy.com/index.php?q=aHR0cDovL3d3dy5hdml6b29uLmNvbS9nYWxsZXJ5L2lyYW5fc2V4LzAwNDE0MC5odG1s

زرتشت چهارشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:55 ب.ظ

چرا اپ نمی کنی تنبل

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد