توهمات پلیده ....

افکار ملانکولی و جرقه ای که فقط مخصوص مخ ِ خودمه و یه جورایی ابراز اعتراض به بشوک هست ، پس کسی به خودش نگیره ......

توهمات پلیده ....

افکار ملانکولی و جرقه ای که فقط مخصوص مخ ِ خودمه و یه جورایی ابراز اعتراض به بشوک هست ، پس کسی به خودش نگیره ......

۴۶


میبنم که همه نگرانه من بودید - آررررره جون ِ عمتون -

نمیدونم چرا احساس میکنم وبلاگ زدن یه کاره بیهوده و مسخره اس

تو این یکی دو روز هم مخم یخ کرده بود

ولی عوضش کلی حال کردیم و سوتی دادیم

به قول خاله ام من استاد سوتی های فضاییم ! دست خودم نیست خوب ...

 

دیروزسه تا سوتی ضایع دادم:

1 - صبح با یکی از دوستام رفتیم بیمارستان

این دوسته ما یهو هوس دستشویی کرد و رفتیم تو اون بیمارستان عظیم دنبال دستشویی

دستشویش جای ضایعه ای بود ، یه متر اونور تر از جلوش ! آسانسور بود و 4 متر اونورتر از جلوش صندلی بود حضار نشسته بودن ، در ورودی این مکان مقدس هم بسته نمیشد

وااای الان که یادم میوفته از خنده روده بر میشم تا حالا تو عمرم انقدر ضایع نشده بودم

این رو هم بگم که ما فقط بخاطر آینه رفته بودیم دستشویی نه چیزه دیگه

از شانس ما هیچ کس اون تو نبود

یه 5 دیقه گذشت و یهو دیدیم یه بوووووووووووووویی میاد خخخخخخفن

منو میگی انگار میکروفن خورده باشم - نمیدونم چرا همه میگن خیلی بلند حرف میزنی ، البته راست هم میگن -

برگشتم گفتم : بدو بریم الان یکی میاد فکر میکنه این بو کاره ماست (لووووول)

کلی تو دستشویی خندیدم و وقتی رفتیم بیرون دیدم همه مارو دارن نگاه میکنن و میخندن

وااای نمیدونید چقدر خجالت کشیدم ، مخصوصا وقتی یه پسره که رو صندلی نشسته بود برگشت و مارو به یه خانومه که فکر کنم مامانش بود نشون دادو زدن زیر خنده....

البته ما هم بخاطر اینکه کم نیاریم با خنده از جلوشون رد شدیم .....

 

2 - داشتیم میرفتیم خونه ی یکی از بچه ها - قسمت بعد میگم - که هوس بستنی کردیم ، رفتیم 2 تا معجون مخصوص گرفتیم و همنطوری که هلک هلک راه میرفتیم اونم میلونبوندیم(!)

انقدر بد مزه بود که حالم داشت بهم میخورد ،بخاطر همین به اولین سطل زباله ای که رسیدم بدون درنگ! شوتش کردم تو سطل

حالا نگو این سطله اصلا ته نداره ؛ همچون محکم خورد کفه زمین که همش پرت شد اینور و اونور(!) و روی پای بنده

البته این سوتی شهرداریه نه من ولی چه میشه کرد که ما مورده مضحکه قرار گرفتیم و همه بهمون خندیدن

 

3 - رسیدیم خونه ی یکی از دوستای دوستم! - دختر - این دوست ِ دوسته ما ازدواج کرده بخاطر همین فیلم عروسیشو گذاشت تا ببینیم

واااای اگه بدونید من چه حرفایی زدممممم

یکی نیست بهم بگه آخه خخخخخخخخخخنگ تو عروسی فامیلا شرکت دارن نه لاتای سر کوچه

مارو میگی گیر داده بودیم به پسر دایی عروس خانوم و از همه جا بیخبر تا دلتون بخواد هی مسخرش کردیم

نه عروس خانوم که بغل من نشسته بود جیکش درمیومد نه دوست خودم

خلاصه اینکه یکی تلفن زد وعروس جون رفت که جواب بده ؛ همون موقع دوسته ما برگشت گفت دیونه این پسر داییشه

منووو میگیییییییی تازه فهمیدم چرا نفس عروس خانوم درنمیومد ....

بعد از اون من فقط یه کلمه به زبون اوردم اون کلمه خداحافظ بود (لووول) ....

 

نمیدونم چرا هر وقت شارژم هی سوتی میدم ....

راستی به نظر شما برم پرشین بلاگ ؟ میخوام وبلاگ محبوب بشم (هه هه هه )

یا اصلا همین جا بمونم و پستای قبلیمو پاک کنم ....

 

نظرات 22 + ارسال نظر
مرصاد جمعه 27 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 03:59 ب.ظ

نمی دونم شاید خدا اومد!
اینی که من می شناسم ازش هرچیزی بر می اد

مرصاد جمعه 27 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 04:06 ب.ظ http://martike-gharneshin.blogfa.com

به نظر من همینجا بمون پستات هم پاک نکن. همینطوری خوبه. محبوب و می خوای چیکار کنی

اوشگول جمعه 27 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 04:15 ب.ظ http://oshgool.blogsky.com

سلام چطوریا... سعی کن تو میتونی سوتی ندی.
میگما تو هم بیکاریا بلاگ اسکای بنظرم از بقیه بهتره...
همینجا بمونی بهتره.

علی جمعه 27 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 04:31 ب.ظ http://redemption-in-hell.persianblog.com/

سلام ممنون که سر زدی بابا اینا که خوبه برو پست های قبلی ما و ارشیو مونو بخون ببینی به من میگن ضایع یا تو
راستی چشم از شیطون بازی هامون هم میگم

شهرام جمعه 27 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 05:13 ب.ظ

سلام..
همین جا گند بزنی بهتره...
میگم یه حال خفنی به این برو بچ با معرفت بده .....طفلکیا توقع دارن ...
یه کنفرانس عمومی چطوره ؟
موضوع رو. تو مشخص کن ..
یه بحث کارشناسی ..
ماشالله اینجا همه کار شناسن ..
اصلا میخوای بیایم تو رو کالبد شکافی کنیم ..
خدایی یه حالی بده ..
این جماعت لایق بی وفایی نیست
زحمت رو اینا میکشن ..
حالشو بشوک میکنه.....(لوووووول.....ه )

گند رو اصولا بیشتر پسرا میزنن - بچه و این حرفا- لووول
حال که سهله برای این رفقای همیشه حاظر در صحنه ما بهشون یه خونه ویلایی میدیم که هم حال داشته باشه هم حال بده ،آشپزخونه هم که همه دارن - میگیری که چی میگم؟- هه هه هه ...
کنفرانس هم تو فکرش بودم اما موضوع خاصی به ذهنم نرسید
اینجا همه ک..رشناسن جناب
ما که همیشه خدا داریم کالبدشکافی میشیم ، اگه تو لطف کنی ایندفعه رو لطف کنی همه ازت ممنون میشن
درضمن انقدر به بشوک گیر نده ، رگم میترکه هاااا (لول)

شهرام جمعه 27 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 05:15 ب.ظ

میگم اصلا بیا این دوستارو نمک گیر کن ...چطوره؟؟

ممل کینگ کنگ جمعه 27 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 05:22 ب.ظ

مرصاد جان گفته:
به نظر من همینجا بمون پستات هم پاک نکن. همینطوری خوبه. محبوب و می خوای چیکار کنی

اوشگول آقا فرموده:
سلام چطوریا... سعی کن تو میتونی سوتی ندی.
میگما تو هم بیکاریا بلاگ اسکای بنظرم از بقیه بهتره...
همینجا بمونی بهتره.

شهرام خان فرمودن:
همین جا گند بزنی بهتره...
میگم یه حال خفنی به این برو بچ با معرفت بده .....طفلکیا توقع دارن ...
یه کنفرانس عمومی چطوره ؟
موضوع رو. تو مشخص کن ..
یه بحث کارشناسی ..
ماشالله اینجا همه کار شناسن ..
اصلا میخوای بیایم تو رو کالبد شکافی کنیم ..
خدایی یه حالی بده ..
این جماعت لایق بی وفایی نیست
زحمت رو اینا میکشن ..
حالشو بشوک میکنه.....(لوووووول.....ه )

... یه مشت خاطره از مستراح و سیفون هم خوده بلغور کردی

... به این نتیجه می رسیم که هیچ کس شعری برای ممل باقی نمونده

بدررررود تا درووود بعدی

کون نوشت : (( همون پی نوشت سابق ))
به حول قوه الهی ممل کینگ کنگ من بعدها تا زمانی که از سوی سرکار علیه بانووووو پلیده جووون فیلترنیگ نشود مثال آوارگان در فضای کامنتدونی همین وبلاگ به وبلاگ نویسی خواهد پرداخت
جمیع دوستان تا فردا ۱۲ ظهر بابای
فلاْ

جنابعالی خووووووووب حالشو داری میبریااا
خوب شد که اجازه نقد وبررسی رو بهت دادم مگه نه معلوم نبود تا کی باید ازدست اراجیفت گریه کنیم
درضمن اجاره بهات رو بیار بده تا حکم تخلیتو صادر نکردم

شهرام جمعه 27 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 05:24 ب.ظ

نه خوشم اومد ..خوشم اومد ..
این کامنت رو تو خودت گذاشتی برا پست من یا دادی بزارن برات ...!!!!؟؟؟
اون پلیده ای که من میشناختم این نبود ...نه خوبه ...خوبه..
میدونی عیب تو اینه که خودتو. بد نشون دادی ...اصلا جاهایی که نباید نشون بدی نشون دادی ...حالا هم همه توقع دارن همون جاها رو ببینن ...همون حرفا رو بشنون ....کباب میخوان همه..
از این اسم پلیده خیلی بدم میاد ......حالا یه چیزی میگم باز همه فک میکنن میخوام برم تو مایه های چیز لیسی و ...س شعر ولی خدایی دختر خوبی هستی ....خدایی...

چار کلمه مثل ادم حرف میزنی کسی باورش نمیشه ....

دست شما درد نکنه یعنی ما به قیافمون نمیاد یه کم حالیمون باشه (لوووول)
حرفای آدم گونه ی من رو بخاطر این باور نمیکنن چون از جنس من نیستن

شهرام جمعه 27 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 05:26 ب.ظ

به حرفت گوش میکنم ...
زیاد غبطه نمیخورم ...
مرسی عزیزم ...

am جمعه 27 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 08:32 ب.ظ http://r8ze8.persianblog.com

سلام.چطوری.

خوبم تو چطوری؟

بهزاد جمعه 27 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 09:11 ب.ظ

به به خانوم بالاخره آپ کردند
سلام حالت که فکر کنم خیلی خوبه
تو اصلا خدای همه چیزی عزیزه دلم از سوتی گرفته تا ....
شوخی کردم ناراحت نشیا
دوباره سر میزنم
آرزو به دل موندم که اولین نفر باشم
بای بای

یه کم زور بزنی موفق میشی

زرتشت جمعه 27 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:00 ب.ظ http://redemption-in-hel.persianblog.com

بابا اینا که چیزی نیست .هنوز درست حسابی ضایع نشدی.
ایشالا بهتر از اینا ضایع می شی

afshinpars7 جمعه 27 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:07 ب.ظ http://afshinpars7.blogsky.com

درود بر تو. بنده بر خلاف دیگر کسانی که برات کامنت میگذارند ... ولش کن.هنوز کسی نتونسته.سالهاست که اون تک توک دوستان هنرمندم می خوان از من فیلمی بسازند به نام رام کردن مرد سرکش!!(رام کردن زن سرکش الیزابت تیلور) اما هنوز نتونستند.هنوز هم مایل به ادامه ی ورزش هستی؟یکشنبه حدود ساعت ۳ شبکه ۳ فنون شرقی شاید منو پیدا کنی. موفق باشی...

علی شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:37 ق.ظ http://robinhood-faghatman.blogfa.com

سلام
بنظر من تنوع داره و یه مدتی دوباره سرگرمت میکنه
منم شاید همین کارو کردم
ولی اینکه بخوای پستای قبلی رو پاک کنی خیلی کار تخمی هستش
اما من با تغییر موافقم
اصلا حوصله ندارم

تامی شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 03:20 ق.ظ http://barname.blogsky.com

سلام
مگه میشه
حرفا میزنیا

تامی شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 03:21 ق.ظ http://barname.blogsky.com

سادم رفت بگم
مثلا یو راهنمایی میخواستی بکنی

سریسمون کردی بابا
قرار بذار میام باهات چت میکنم

سینا شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:01 ق.ظ

خوب فکر درستی کردی با این چیزا که اینجا مینویسی
واقعا کار احمقانه ایه البته ناراحت نشی اخه با مزه هم نیستی
میگم بلاگتو کلا به حالت تعطیل درار.

مارو میگیییی؟؟ چشمامون به مانیتور بود تا جنابعالی دستور بفرمائید (زکی آقا رو باش)
اصلا مهم نیست شن کش

میترا شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 04:56 ب.ظ

سلام خوبی؟
چی چی جمش کنم؟
میخوای مارو اواره کنی

بهزاد شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 06:53 ب.ظ

هان ؟ سلام
پلیییییییییییییییده
خوب ؟ الان چی میشه؟

مرصاد شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:10 ب.ظ http://martike-gharneshin.blogfa.com

به لطف خدا اپ شد!

شهرام یکشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:06 ب.ظ

کجایی ور پریده...

ا دوشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:01 ب.ظ

لوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووسسس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد