توهمات پلیده ....

افکار ملانکولی و جرقه ای که فقط مخصوص مخ ِ خودمه و یه جورایی ابراز اعتراض به بشوک هست ، پس کسی به خودش نگیره ......

توهمات پلیده ....

افکار ملانکولی و جرقه ای که فقط مخصوص مخ ِ خودمه و یه جورایی ابراز اعتراض به بشوک هست ، پس کسی به خودش نگیره ......

۱۲

 


این فوتبال هم عالمی دارهاااا

یه توپ ِ فسقلی کلی آدم رو گذاشته سر کار ، هی بدو اینور هی بدو انور

ما هم دیشب شدیم مثله هزاران آدم دیگه و یه جورایی خودمون رو بزور قاطی جمعشون کردیم

من از اولشم حدس زدم ایتالیا جون میبره

البته فقط حدس زدم مگه نه من از فوتبال فقط میدونم که توپش گرده (لووول)

من طرفدار هردو تیم بودم...

سرپنالتی :

زیدان جونه مادرت گل بزززززززززززززن

جی جی جونه هر کی دوست داری بگیییییییییییییییییییییییییییییر

خلاصه اینکه این چند خط هم گفتم تا یه جورایی ماهم همرنگ جماعت شده باشیم

.....

هنوز منتظرم ، منتظر یه ناجی ....

 

۱۱

 


تا حالا به این فکر کردی که :

1-اگه پوستت رنگ خونت بود چی میشد ؟

2-اگه همه آدما وحشی بودن (یه چیزی بیشتر از اونی که الان هستن) چی میشد ؟

3-اگه یکی سر تو میکرد زیر آب و نمیذاشت سرتو بیرون بیاری چی میشد ؟

4-اگه با یه ببر وحشی می انداختنت تو یه اتاق 10 متری چی میشد ؟

5-اگه تک تک انگشتاتو با اره می بریدن چی میشد ؟

6-اگه تمام بدنت رو با دلر سوراخ سوراخ میکردن چی میشد ؟

7-اگه یه دارکوب چشماتو بجای درخت اشتباه میگرفت چی میشد ؟

8-اگه میخوابوندنت تو اسید چی میشد ؟

9-اگه تو رو اشنباهی به جای خیار پوست میکندند چی میشد ؟

10-اگه دست و پا تو میبستن به 4 تا ماشین و هر ماشین یه طرف میرفت چی میشد ؟

11-اگه دونه دونه ناخناتون و دندوناتونو با گاز انبر میکشیدن چی میشد ؟

12-اگه با یه میله داغ و تیز رو بدنتون مینوشتن تو مثل خوک کثیفی چی میشد ؟

13-اگه زنده زنده گرگها میخوردنتون چی میشد ؟

14-اگه تمام استخونات رو خرد میکردن تا بتونن گره ات بزنن چی میشد ؟

15-اگه دستشونو میکردن تو حلقومت و روده هاتو با هرچی بهش وصله از تو دهنت میکشیدن بیرون چی میشد ؟

16-اگه با تیغ لبت رو میبریدن چی میشد ؟

17-اگه با میخ بجای تابلو می کبوندنت به دیوار چی میشد ؟

(حالا که نشده چرا قش کردید؟؟-لووووول-)

حالا اگه همه فکرات به واقعیت پیوست چی ؟

به نظرت چی میشد؟

همه جا پر از خون میشد ، نه ؟

خودت یا یکی رو که دوست داری تو این صحنه ها تجسم کن ...

چه حسی داری؟

حس اینکه دیگه وجود نداری؟

تو الان مُردی ؛ این رو میدونی؟؟

۱۰

 


دلم براش تنگ شده ...

دوست دارم همیشه بغلم کنه و لبای گرمش رو بذاره رو لبام...

وقتی بغلم میکنه احساس آرامش میکنم ...

وقتی باهام حرف میزنه هر چی غمه از ذهنم میره ...

اما....

اما وقتی بینمون فاصله میوفته

دوباره

دوباره افکار ِ منفی امونم نمیده

با چنان سرعتی بهم هجوم میاره که من رو به مرز تنفر میکشونه ...

کسی تو این دنیای نکبتی نیییییییییییییییییییییست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

یکی که من رو از این لجنی که تا خرخره توش اسیرم نجات بده ؟

دلم برای خودم میسوزه

میخوام به خودم کمک کنم

اما نمیتونم

انگار قدرتم فلج شده ...

۹

 


بند 1 :

امروز کلاس داشتم ...

تو این کلاس ما کلی بچه هیز تله انبار شدن رو هم ...

من که خودم آخر عشق و حال هستم هیچ وقت تو کلاس های علمی (!!!!) مخصوصا اگه درهم باشه ندیده بازی در نمیارم ....

به بهونه ی هر چیز میخوان لاس بزنن اونم با چه سوالای چرتی ؛ که فقط کم مونده بگن شورتت چه رنگیه ...

کلا آدمای بیجنبه زیادن وبحث درمورده این موضوع هم بسیااااااااار ....

 

بند 2 :

الف-

همچنان تو کفم ...

هیچ کس هم نیست که یه آبی بریزه رو کفمون ؛ البته هست چیزی که نیست حوصله است ...

یه جورایی هم خر رو میخوام هم خرما ؛ هم میخوام حال کنم هم حال ندارم که حال کنم !....

بیشتر دلم میخواد بخوابم ...

حوصله هیچ کاری رو ندارم ...

دوستام با زور میبرنم بیرون ....

اصلا کاش یه ک... مصنوعی داشتم تا دوستم بیاد ببنده و بهم حال بده (لوووووووووووووول)

حیف که آب نداره مگه نه یکی سفارش میدادیم (لول) ....

ب-

همیشه دلم میخواد همه رو بگ....

نمیدونم چرا همیشه دوست دارم یکی من رو بزنه ، یا گاز بگیره ....

بشوک ( همونی که دوسش دارم اما ازش متنفرم ، از این به بعد به این نام مینویسمش) هم این چیزارو خوب میدونه و سر فرصت حسابی تلافی میکنه ...

خیلی خالی بند و دروغ گو ست ، خیال کرده که من از پشت کوه اومدم ....

البته حق هم داره اینطور فکر کنه چون خیلی ساده بازی جلوش دراوردم ....

 

بند 3:

امروز یه مرد بد جوری پیله کرده بود ، میخواستم رگش رو بزنم اما یکی از دوستام که دقیقا نقطه مقابله منه نذاشت ....

نمیدونم چرا باهاش دوستم ....

البته داره باهام راه میاد ، کم کم اخلاقش رو دارم تغییر میدم ...

داره بچه ک.... میشه (لوووووول) ....

به تنها کاری که نمیتونم وادارش کنم سک... هست ....

سیگار هم که نمیتونه بکشه و زود به پته مته میوفته ...

اگه نمیخواست ازدواج کنه تا الان کار دستش داده بودم ....

آخه ازدواج هم شد کار؟ تا این دوستیا هست و تا دلت بخواد آدم خر ، برای چی دیگه ازدواج ؟...

البته فوقش هم بخواد ازدواج کنه ، مگه چی میشه قبلش کاری کرده باشه ؟....

نمیدونم چرا جو اینجا اینطوریه؟ معلوم نیست میخوان با دختر ازدواج کنن یا با پرده؟؟

واقعا خنده داره ...

من که اگه پسر بودم میرفتم یه ج... رو میگرفتم ...

کی به کیه ، هر کی به هرکیه ....

 

بند 4 :

خوب دیگه کم کم داره شب میشه ...

هر وقت هوا تاریک میشه کلی سر حال میام ...

جون میده واسه کارای کثیییییییییییییییییییییییییف و سر بریدن آدما ....

وااااااااااااااای تاریکی و سیاهیییییییییییییییییییییییییییی (اووووووووووووووم)