توهمات پلیده ....

افکار ملانکولی و جرقه ای که فقط مخصوص مخ ِ خودمه و یه جورایی ابراز اعتراض به بشوک هست ، پس کسی به خودش نگیره ......

توهمات پلیده ....

افکار ملانکولی و جرقه ای که فقط مخصوص مخ ِ خودمه و یه جورایی ابراز اعتراض به بشوک هست ، پس کسی به خودش نگیره ......

۴۰


نمیدونم چرا اگه یه روز آپ نکنم احساس میکنم از قافله عقبم

بخاطر همینه که اگه نوکه دماوند هم باشم هر جور شده با بیسیم آپ میکنم

- بس که من مسئولیت پذریم ؛ یا شایدم علاف - هه هه هه

بدجوری دارم معتاد میشم باید یه فکری به حال خودم بکنم .....

 

امروز روز مهمی برای من بود هم برای من ، هم برای خودم ،هم برای هردومون !

برای استخدام رفتم یه جا مخ زنی (لووول) - البته نیازی به مخ زنی نیست من رو همینطوری رو هوا برای کارای تخصصی میقاپن - ، جاشم که جا نبود بهشته بدبخت بیچاره هایی مثل من بود که آویزونه یه ساعت کار بودن ! (واه واه)

ساعت 7 صبح ساعتم که از من هول تر بود یه جیغ ویغی راه انداخت که هنوز که هنوزه دارم صداشو میشنوم

خوب اون بیچاره هم حق داره باطریه نو میخواد ، منم تا کار نکنم که نمیتونم براش بخرم

ولی اگه دهنتون آب نیوفته میگم چه جایی بووووووووود

مممممممممممممملس راسته کار خودم

میشینی هوا میخوری پول میگیری هی هوا میخوری پول میگیری یهو فکر نکنید بجای هوا کش استخدام شدما (لول) نه کاره من تخصصی تره (هه هه هه) خلاصه این شده که قرار شد یه چند وقت دیگه مشغول بشم

فکرشوووو کن من برم کار کنم چهههههههه شوووووووود ....

-دیگه هر کی خربزه میخواد پای لرزش باید بخواد دیگه البته من مستقل بودن رو میخوام که باید پای همه چیزشم وایسم دیگه -

راستی اینترنتشم به راه فکر کنم من برم اونجا کار کنم دیگه تو اینترنت غرق بشم ....

******************** کسی از علما نفهمید موضوع این کرم رو ؟

 

۳۹ - ادامه بشوک بابا میشود ....


خانومه: بخواب رو تخت و لباستو بزن بالا وزیپ شلوارتم بکش پائین !

من : اوا خانوووم من که نیومدم عکس سکسی بندازم ، لطف کنید یه عکس رسمی و باکلاس بندازید

( نمیدونم چرا بعد از این حرفم خانوم به مدت 3 ثانیه کله بدنش سست شد )

- ببین خانووم عزیز شما اصلاااااا حالتون خوب نیست بهتره حرف نزنید ، یا اصلا چشماتو ببند و یه کم استراحت بکن

منم که حرف گوش ککککن ، سریع چشمامو بستم

یهو صدای پا شنیدم ،چشمامو یواشکی باز کردم و دیدم یه آقاه داره میاد طرفم

بعد از چند دیقه یهو یه چیزی ریخت رو شکمم

وااااااااااااااااااااااااااااااای پدر سگ اینم فکر حاله خودشه هاااااا (لووول)

تا اومدم چشمامو باز کنم ،حس کردم داره با یه چیزی شکممو میمالونه

نکبت خیلی هم حرفه ای این کار رو میکرد ؛ منم که خجالتیییییی روم نشد چشمامو باز کنم و الکی خودمو زدم به خواب که یه وقت فکر نکنه من بی زبونمو هیچی بهش نمیگم (لوول)

بعد از چند دیقه گفت خانوووم پاشو خوابت برده؟

منم چشمامو باز کردم و الکی مالوندمش و گفتم : ااا ساعت چنده ؟ خیلی وقته خوابم ؟

آقاه ِ هم یه لبخند موزیانه زد و یه دستمال بهم داد وگفت شکمتو پاک کن ؛ من هم بخاطر اینکه خودم رو بزنم به اون راه که هیچی نفهمیدم گفتم :

- وااای خیلی گرم بود ، نگااا کلی هم عرق کردم

بعد بهم یه عکس سیاه سفید داد و گفت خبری نیست خانوم و رفت ( فکر کنم منظورش از خبری نیست این بوده که کسی اون دوروبرا نیست و میتونم زود برم بیرون تا کسی ندیده !)

هی عکس رو این ور کردم هی اونور کردم ....

وااااااااااااااااای دیدید چی شد ؟ بچمون کرم شده بود نه کلاغ ، نمیدونید چه قد بلندی داشت ....

( تموم شد)

***************** حالا اگه گفتید چرا بچمون تبدیل به کرم شد؟

( این داستان کاملا خیالی بود و فقط دل دردش من رو بیچاره کرد)

......................................................................................

اضافه بر سازمان :

در جوابه کامنت خانم یا آقای " اسم وآدرس مهم نیست " چیزی نوشتم که گفتم شاید بد نباشه شما ها هم بخونید ، تو همین پست قبلیه اس ...

********** اینم یه عکس یادگاری برای عاشقا (لول) :

۳۸ - ضدعفونی ....


خوبم مرسی ... 

چیه ؟ کفتون برید ؟

تقصیر من نیست ، همش زیر سره وایتکسه ، آخه اخیرا بلاگم دست خوش حملاته افراد اجنبی و بعضا کرمکی قرار گرفته بود

منم چون خودم رو نسبت به شما ها مسئول میدونم و یه جورایی روی شماها تعصب دارم  صلاح دیدم که یه ضد عفونی اساسی کنم

بخاطر همین بلاگ رو تا کله کردم تو وایتکس ، اما یادم رفت درش بیارم و وقتی رسیدم دیدم اااااااااای دله غافل رنگه بلاگم پریده و شده مثله گچ دیوار دستشویی مش غلام حسین .

مشکین تاژ رو واسه همین موقع ها ساختن دیگه ، اما من بیچاره پول نداشتم برم بگیرم .

 

خوب ؟ نظرتون چیه ؟ هر کی بگه بده خودش بده

********** قسمت دوم وآخر بشوک بابا میشود رو تو پست بعدی مینویسم

 

37 - بشوک بابا میشود ....


*****************************************************************************

بابای خودم ، میدونم که میدونی چه حسی بهت دارم اما با تمام این حرفها روزت مبارک ...

**************************************************************************

وااای چشمتون روز بد نبینه (اگه هم دید بذار به حسابه صفای دلش )

این چند روزه دلم بدجوری اعتصاب کرده بود نه چیزی میخورد نه چیزی میورد بالا ...

یه قرارداد 2-3 روزه هم با دستشویی بسته بود ؛ لامصب (دلم رو میگم) معلوم نبود یواشکی چطوری این همه کار کرده ...

حالت تهوع ، روم به دیفااال استفراق و اسهال ؛ امونمو بریده بود

یه لحظه فکر کردم حامله شدم !! دلم هری(!) ریخت کفه دستشویی ؛ هر چی فحش بلت بودم نثار خاک پای بشوک کردم ...

اخه پدرسگ کِی ریختی که من نفهمیدم (لووول) ، جَلدی رفتم گوشی رو برداشتم

الو الو بشوک ِ بی صاحاب ؟؟!! پدر سگ چی کار کردی؟؟؟(البته اینطوری نگفتمااا)

اینطوری:

اللللللللللللللللو (با عشوه) خوبی عزیزم؟

الهی من فدات شم ، من دارم لطف میکنم و جونم رو از این سگدونی میکنم

بشوک --------> چی شده من انقدر مهلبونانه حرف میزنم!!!!!

یهو شعله های عقشم شعله ور شد ؛ بشوک تبریک میگم بهت تو بابا شدی عزیزم ، اونم تو همچین روزه عزیزی که روزه باباهاس !(هوووق)

- آه ای پلیده نمردیم و بالاخره تو رو اساسی گاییدیم !

- آره عزیزم بازم از این کارا بکن (هه هه هه )

خلاصه اینکه قرار گذاشتیم بریم از نی نی یه عکس بندازیم ...

1 ساعت بعد

- وای شکمت چه بزرگ شده پلیده

- آره پدر سوخته خیلی توپوله

- بذار صدای قلبشو بشنوم

قااااااار قوووووووووور

- اوا پلیده چرا بچمون قار قار میکنه

(الان مثلا دارم فکر میکنم)

(یهو یاد یه چیزی میوفتم )

- جیییییییییییییییییییییییییغ جوووووووووووووق واااااای بشوک دیدی چه خاکی بر سرمون ریخته شده ؟

من موقعی که داشتیم بچمونو با عشق میساختیم! یه لحظه بیرون رو نگاه کردم و یه کلاغ دیدم ، دیدی بیچاره شدیم ؟

- چرا خودتو عذاب میدی عزیزم ؟ اینطوری بهتر شد دیگه مجبور نیستیم پول سزارین بدیم ، تا چند وقت دیگه خودش با تخم میاد بیرون !

- نه نمیخوام ، اون وقت ک..نم گشاد میشه

- ناراحت نباش وقتی ببینیش چشماتم گشاد میشه

( همین موقع نوبت ما میشه و میریم تو)

- آقا شما نمیتونید برید تو

- چی میگی خاااااانوم این اولین بچمونه ، میخوایم اولین عکس رو دسته جمعی بندازیم (لووول)

- آقای محترم مثله اینکه شما متوجه نیستید ، خانوم شما بهشون بگید که سونوگرافی آتلیه نیست

- راست میگه دیگه بشوک ، نمیتونی بیای دیگه ، ما عکس میندازیم بعد با فتوشاپ عکس تو هم اضافه میکنیم (لوول)

( خانوم پرستار یه آن چشماش گشاد شد! - دلیلشو نفهمیدم ، خواستم ازش بپرسم که اونم بچمونو دیده که به یه لحن محبت آمیزی گفت بفرما خانوم بفرما -)

(ادامه داره)